گوشه ای از زندگی شهید کاظم کاوه
بسم رب الشهدا و الصديقين
هنگاميکه مجاهد تصميم به جنگ مي گيرد خداوند آتش دوزخ را بر او تحريم مي کند هنگاميکه عازم رفتن مي شود خداوند در مقابل ملائکه مباهات مي کند و وقتي با خانواده اش خداحافظي مي کند در و ديوار برايش گريه مي کنند و وقتي از منزلش خارج مي شود همانطور که مار از پوستش جدا مي شود از گناهان خارج مي شود و در اين حال خداوند متعال چهار هزار ملکه را براي محافظتش مامور مي کند و ثواب کارهاي او را چندين برابر مي کند.
شهيد کاظم کاوه در بيستم مهر ماه 1347 در خانواده اي مذهبي در تهران چشم به جهان گشود و پدرش اسماعيل نام داشت. وي از همان کودکي با اصول اعتقادي و ارزش هاي اسلامي آشنا گرديد از سن 13 سالگي به اقامه نماز مي پرداخت و روزه مي گرفت. قلب پاک و معصومش چنان او را به خداوند نزديک کرده بود که، شب ها نماز شب اقامه مي نمود و بر شرکت در نماز جمعه و نماز جماعت اصرار مي ورزيد. در زمان انقلاب با شرکت در تظاهرات ها و بعد از پيروزي انقلاب شکوهمند اسلامي با عضويت در بسيج مسجد الهادي به فعاليت اجتماعي خويش تداوم بخشيد. پس از پايان دوره راهنمايي بي تاب جهاد في سبيل الله گرديد. و داوطلبانه از طرف بسيج به سوي جبهه حق عليه باطل رهسپار گرديد. و دلاورانه و جان برکف به دفاع از شرف و کيان ايران اسلامي پرداخت. در لشکر 27 محمد رسول الله (ص) در سمت تک تير انداز خدمت مي نمود و سرانجام در بيست و دوم اسفند ماه 1363 در حالي که در عمليات بدر شرکت داشت براثر اصابت ترکش به چشم هاي پاکش در منطقه عملياتي جزيره مجنون عاشقانه نداي حق را لبيک گفت و نور پاک وجودش به سرچشمه و زلال نور و حقيقت پيوست. و پيکر پاکش پس از 15 سال به آغوش خانواده بازگشت. مزار پاکش در قطعه 27 بهشت زهرا مي باشد.
گريان ز چه باشم که اندر گذر عشق تصوير شهيدي است که خنديد در آتش
پيام شهيد: نمازهايتان را به جماعت بخوانيد و در راهپيمايي ها شرکت کنيد،هميشه به ياد خدا باشيد و به خانواده شهدا احترام بگذاريد، کارهايتان فقط و فقط براي رضاي خدا باشد و هميشه با ديده معنوي به افراد نگاه کنيد، در بسيج شرکت کنيد که اين بسيج اسلامي باعث پيروزي مي شود که پيروزي خواست خداست.
بسمه تعالى
السلام عليك يا ابا عبد الله الحسين
وصيتنامه شهيد كاظم كاوه
ولا تحسبن الذين قتلوا فى سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون .
با عرض سلام به حضور مبارك بقية الله و نايب برحقش امام خمينى، و حال اينكه آماده مى‌شويم براى هجرتى بزرگ و تحولى عظيم، تحولى بزرگتر از تحول اول و در اين راه اميدوارم كه بتوانم از مهاجرين فى سبيل الله باشم. و خداى بارتعالى اين مهاجرت را از من قبول نمايد.
اى عزيزان خود را آماده سازيد كه اين هجرت براى همه است. هجرتى است بزرگ كه هيچ كس نمى‌تواند به اين هجرت نرود. و چه بهتر است كه اين هجرت را با عشق و ايثار جان به خدا به پايان برسانيم و عزيزانم، دنيا جاى ماندن نيست بلكه جايى براى آزمايشهاى كوچك و بزرگ است و اين آزمايشهاست كه سرنوشت اصلى را تعيين مى‌كند. مواظب باشيد كه تمام اين آزمايشها را به نحو احسن انجام دهيد.
خداوند را شكر مى‌كنيم كه به ما منت گذاشت و ما را مسلمان بدنيا آورد و ما را شيعه پروراند. و خدا را شكر مى‌كنيم كه توانستيم از جهل و تاريكى به نور و روشنايى برسيم.
برادران و خواهرانم تا آنجا كه مى‌توانيد نمازهايتان را با جماعت بخوانيد و در راهپيماييهايى كه از طرف دولت جمهورى اسلامى است شركت كنيد و هميشه به ياد خدا باشيد. احترام به خانواده شهدا بگذاريد و آنها را نور چشم خود بدانيد. و شهيدان زنده را زيارت كنيد و تا آنجا كه مى‌توانيد با اعمالتان معلولين و مجروحين و خانواده شهدا و امت حزب الله را شاد و راضى نگه داريد و كارهايتان فقط و فقط براى رضاى خدا باشد و هميشه با ديده معنوى به اشخاص نگاه كنيد و گول ظاهر ديگران را نخوريد. در بسيج شركت كنيد كه اين بسيج اسلامى باعث پيروزى مى‌شود كه پيروزى خواست خداست. قرآن را بخوانيد و عمل كنيد و ياد دهيد و در انجام اعمال به ديگران يارى دهيد و در حق الناس دقت كنيد و خداى نكرده حق ديگران را ضايع نسازيد و در حق خود دقت كنيد كه متجاوز را بجاى خود بنشانيد. نه حق ديگران را بگيريد و نه بگذاريد حق شما را بگيريد. به مظلومين كمك كنيد و حق آنها را از ظالمين بگيريد و هرگز امام را تنها نگذاريد و تا آخرين قطره خونتان پشتيبان امام باشيد و دعا را فراموش نكنيد و حتما به فرمان امام نماز شب بخوانيد و سنگر مساجد را پر كنيد و در نماز جمعه شركت كنيد و شيطان را فراموش نكنيد كه آمريكا خود نوعى شيطان‌پرور و شيطانى بزرگ است، در مجالس ختم شهدا شركت كنيد و جهاد را بر كارهايتان ترجيح دهيد و به حرف ولايت فقيه گوش دهيد و بعد علم اسلامى آموزيد و به اين جمهورى اسلامى خدمت كنيد و تا آنجا كه مى‌توانيد كار ديگران را راه بيندازيد.
مادر و پدر عزيزم حق خود را بر من حلال كنيد كه من نتوانستم حق خودم را براى شما انجام دهم و دوست دارم كه شب عروسيم كه شب شهادتم است شيرينى پخش كنيد و اگر دلتان برايم تنگ شد براى مظلوميت امام حسين (ع) گريه كنيد و اگر برايتان مقدور بود يك شب زيارت عاشورا در خانه‌مان برگزار كنيد.
من از همه راضى هستم و مى‌خواهم كه برايم رضايت بطلبيد و از من راضى باشيد و دعا به‌جان امام و رزمندگان اسلام و معلولين و مجروحين را فراموش نكنيد.
شهادت در پيش من مانند خوردن عسل است .
والسلام من الله التوفيق
كاظم كاوه ؟/12/63
چند نقل از مادر شهيد کاظم کاوه:
1) شهيد کاظم کاوه توجه بسياري به نماز داشتند و از سن 13 سالگي نماز مي خواند و روزه مي گرفتند و حتي شبها براي نماز شب بيدار مي شدند و نيز در مراسم نماز جمعه شرکت مي نمودند. ايشان بسيار نجيب بود و با وجود سن کمشان نگاه خود را از نامحرمان نگاه مي داشت.
2)شهيد کاظم کاوه جوجه کوچکي داشتند که يک روز شکم آن جوجه بر اثر سانحه اي پاره شد و خون از بدنش جاري شد. ايشان نخ و سوزني آماده نمود و خودش بدن آن جوجه را بخيه زد و از او مراقبت کرد. آن جوجه پس از چند روز بهبود يافت و سپس به مرغ بالغي تبديل شد.
3)يک شب مادر شهيد کاوه خواب ديد که فرزند دلبندشان به نزدش آمده و به اتفاق هم عازم مشهد شدند در راه شهيد کاوه به مادر گفتند: مادر جان من در کفشداري نجف مشغول به کار مي باشم.
4)زماني که شهيد کاظم کاوه براي مرخصي مي آمدند دست از خدمت به مردم بر نداشته و براي افراد ناتوان و سالمند در صف گاز مي ايستادند و گاز به منزل آنها مي رساندند.