شهید سید محمد حسینیان خالدآبادی

   ١٠٥٩
   حسینیان خالدآبادی
   سید محمد
   سید عباس
   
   کارمند مخابرات
   ٢١ بهمن ١٣٤٢
   ١٦ بهمن ١٣٦٥
   شلمچه
   فرمانده دسته
 
 
توضیحات

 

زندگینامه شهید سید محمد حسینیان خالدآبادی

 

 

شهید سید محمد حسینیان خالدآبادی فرزند سید عباس تاریخ تولد 1342 محل تولد شمیرانات تاریخ شهادت 16/11/65 محل شهادت شلمچه نام عملیات کربلای 5

 

شهید سید محمد حسینیان خالدآبادی در سال یکهزار و سیصد و چهل و دو هجری شمسی در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد و  تحصیلات خود را در رشته بازرگانی در هنرستان دکتر خانعلی به پایان رساند.

ایشان فعالیت های چشمگیری در مساجد الهادی - خیابان مالک اشتر  و  امام عصر (عج) خیابان جیحون داشت. ایشان تعصب خواصی نسبت به مسایل مذهبی و عقیدتی داشت. او ارادت خاصی هم به ذریه طاهره حضرت زهرا (س) داشت و همیشه می گفت که انسان باید، زندگی ای مانند زندگی حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) داشته باشد و همیشه باید در کارها به حضرت زهرا (س) و حضرت علی (ع) اقتدا کنیم. شهید همیشه در کارهای خوب از بقیه دوستان پیشی می گرفت و به کمک زیادی به مردم می کرد و در مسایل عفاف و حجاب خیلی تعصب به خرج می داد و  همیشه تاکید می کرد که زینت خواهران، به حفظ حجاب است.

از لحاظ هنر خیلی فعال بود، و در مساجد کارهای ارزنده ای ارایه می کرد، از جمله آنها ساختن چند عدد کلت، و همچنین پای مصنوعی، کشیدن نقاشی های متعدد و همچنین خطاطی و طراحی به روی دفتر و روی چوب و یونولیت  و  نقاشی های زیادی هم در مناطق جنگ تحمیلی از جمله شملچه، فاو، دو کوهه کشیده بود.

 عکسهای زیادی از شهدا کشیده بود که  عکس فرمانده لشگر 27 محمد رسول الله شهید حاج محمد ابراهیم همت از این جمله بود.

ماکت های زیادی هم، در مناسبت های مختلف جلوی مساجد درست کرده بود. عشق و علاقه زیادی به نقاشی داشت. هر شکل قشنگی را که می دید سریعاً به روی دفتر انتقال می داد. در جبهه، فعالیت هایی هم غیر از دفاع داشت، از جمله تعمیر تانکهایی که خراب می شد.

مادر شهید می گوید: وقتی سید محمد مکلف شده بود، وقتی به اتاق او رفتم دیدم رو به قبله ایستاده و مشغول راز و نیاز با خدای یکتاست، و از آن موقع دیگر نمازش ترک نشد. همیشه با وضو بود، و زیبا قرآن را تلاوت می کرد.

بار اول که به جبهه رفت بر اثر اصابت ترکش به پایش مجروح شد و در بیمارستان تبریز بستری شده بود که ما چند روز بعد، وقتی که می خواست بیاد مرخصی ما تازه فهمیدیم که مجروح شده است.

شهید سید محمد، ارادت زیادی به امام خمینی (ره) داشت. وقتی ایشان دستور دادند که جوانان به جبهه بروند، هنوز بیست روز نشده بود که به سر کار رفته بود، ایشان کارش را رها کرد و به جبهه رفت و همیشه به مادرش می گفت ما هنوز شربت شهادت را نتوانستیم بنوشیم شاید لیاقتش را نداشتیم و می گفت تا حضرت زهرا (س) از ما راضی نشود و حکم شهادت ما را امضا نکند نمی توانیم شربت شهادت را بنوشیم.

یکسال قبل از شهادت سید محمد، پدرش در مکه مکرمه مرحوم شدند و این نیز  بهانه ای نشد تا او دست از دفاع از اسلام بردارد، بلکه با روحیه خستگی ناپذیری برای آخرین بار به جبهه اعزام شد و سرانجام در تاریخ شانزدهم بهمن ماه یکهزار و سیصد و شصت و پنج به درجه رفیع شهادت نائل آمد و پیکر پاکش را در یوم الله بیست و سوم بهمن ماه تشییع کردند. در ضمن، ایشان مانند حضرت زهرا (س) از ناحیه پهلو مورد اصابت گلوله قرار گرفته و شهید شدند.

یادش گرامی باد