زندگی نامه شهید حمید حمزی

شهید حمید حمزی در تاریخ 15/11/1350 در یک خانواده مذهبی بدنیا آمد . در اوان کودکی بچه ای بسیار آرام بود. او در سن 7سالگی به مدرسه رفت. ایشان دانش آموزی بسیار مرتب و با نظمی بود و اولیاء مدرسه از او بسیار راضی بودند و در تمام درسها، نمره های خوبی می آورد. این نظم و ترتیب در سالهای بعد هم ادامه داشت به طوری که معدل سالهای دوره ابتدایش همیشه بیست بود. بالاخره دوره ابتدایی را به پایان رساند و به مدرسه راهنمائی و سپس به دبیرستان قدم گذاشت (دبیرستان شهید اختری خیابان هاشمی).

 شهید حمید حمزی از 9 سالگی نماز خواندن را شروع کرد و همیشه نماز را بموقع می خواند و قبل از اینکه به سن تکلیف برسد روزه هم میگرفت.

او با اینکه سن کمی داشت اما از عقل و ایمان و تقوی و شجاعت بالایی برخوردار بود.

شهید حمید حمزی از نظر ظاهری خیلی ساده بود و همیشه سعی میکرد که لباسهای ساده بپوشد و در همه چیز خیلی قانع بود او علاقه زیادی به مطالعه داشت و کتابهای مختلفی از قبیل، کتابهای مذهبی، داستان و علمی، را مطالعه  میکرد و هر وقت پولی بدستش می آمد فورا می رفت و یک کتاب می خرید و علاقه زیادی به خواندن مجلات دانستنی و مجلات دانشمند داشت. در ضمیمه جغرافیا خیلی قوی بود و با مطالعه نقشه ها، جغرافیای تمام پرچمها و پایتخت و جمعیت و وسعت کشورهای جهان را از حفظ بود و همچنین در فنون نظامی هم بسیار خوب بود و این مطلب را دفترچه ها و نوشته هایش تایید می کنند.

از لحاظ معلومات علمی و عمومی سطح بالایی داشت تا حدی که با سن کم که داشت در حد یک دیپلمه یا حتی یک لیسانس معلومات داشت. او همچنین دارای داستانهایی می باشد که همه را خودش نوشته است بدون هیچ اقتباس یا دوباره نویسی .

خلاصه از هر فرصتی برای مطالعه سود می جست، و هیچ وقت، وقتش را تلف نمی کرد خلاصه اینکه او با سن کمی که داشت و با عمر کمی که در این دنیا داشت اما از زندگی پرباری برخوردار بود و انسانی ساده - خالص – دلسوز- با ایمان – شجاع و زاهد بود و اگر ما بخواهیم تمام خصوصیات او را در این جا بنویسیم باید ورقهای زیاد و وقت بسیاری را صرف کنیم و در آخر هم نمی توانیم آنطور که باید او را توصیف کنیم.

در اواسط سال اول نظری بود که به ندای رهبرش لبیک گفت و راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. در آن موقع او بیش از 15 سال نداشت و برای اینکه او را به جبهه ببرند تاریخ تولدش را بزرگ کرد تا او را به جبهه ببرند ایشان به هر شکلی بود روانه جبهه های حق علیه باطل شد و در عملیاتهای مختلفی شرکت کرد و هر موقع به مرخصی می آمد دوباره مشغول خواندن درس می شد بعد از امتحانات به پادگان می رفت تا آموزش های لازم را جهت امدادگری ببیند که به علت نیامدن دانشجویان آنها را به دسته زرهی فرستادند.

بعد از دیدن آموزش های لازم، برای مدت 3 ماه راهی جبهه شد و بعد از اتمام 3 ماه به خانه آمد و بعد از چند ماهی دوباره به جبهه رفت عاقبت، در تاریخ 26/3/67 در منطقه مائوت عراق به مقام رفیع شهادت نائل گردید.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

وصیتنامه شهید: حمید حمزی

بسم الله الرحمن الرحيم

به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و با عرض سلام خدمت آقا امام زمان (عج)  و نايب بر حقش خمينى كبير اين بت شكن زمان

اشهد ان لا اله الا الله : شهادت مى دهم كه خدايى جز الله نيست و اشهدان محمد رسول الله : و شهادت مى دهم كه محمد (ص) رسول خدا و آخرين پيامبر اوست و اشهدان على ولى الله : شهادت مى دهم كه على (ع)  اولين امام شيعيان است و به ترتيب تا دوازده امام كه آخرين آنها حضرت مهدى (عج) مى باشد

چيزى پر ارزش تر و گرانبهاتر و سعادتى بهتر از شهادت در راه خدا نيست اى جوانان عزيز به جبهه روى آوريد كه جبهه ها انتظار شما را مى كشند و بدانيد اى امت قهرمان كه تنها راه سعادت انسان ايمان به خدا، جهاد در راه خدا و شهادت در راه اوست

پدر و مادر گراميم، اگر شهادت نصيب من بى لياقت شد خدا را هزاران مرتبه شكر گوييد كه شهادت بالاترين ارزشها است و بدانيد امانتى را كه خدا به شما داده بود پس گرفت حلالم كنيد و از دست من ناراضى نباشيد چون آن قدر گناه دارم كه نارضايتى شما كار مرا سخت خواهد كرد خدا را هزاران مرتبه شكر مى گويم اگر اين روح گناهكار و اين قلب سياه را لايق بداند و به سويش بخواند. خدايا شهادت چقدر زيباست كه همه از آن شادمانند

خواهرم حجابت را حفظ كن و نمازت را به موقع بخوان برادرم حلالم كن و از دست من راضى باش و نماز شب را فراموش مكن

انشاالله كه خدا اين فرزند ناپاك و گناه كار شما را از شما بپذيريد و به درگاه مطهر و پاك خود راه دهد

انشاالله

خدايا خدايا تا انقلاب مهدى خمينى را نگهدار

از عمر ما بكاه و بر عمر رهبر افزا

والسلام حميد حمزى